عاشق عشقم و از شعله آن تر شدنم
عاشق عاشق و بی پر شدنم
عاشق عاشقی و درد به یکسر شدنم
عاشق راه دل و در پی او گم شدنم
گم شدن در پی تو یکسر و تن جان شدنم
عاشقم،عشق کجا،یار کجا
عاشقم ، لحظه دیدار کجا
تا که جانا بپذیرد دل من
او کجا،دل به کجا، من به کجا
عاشقم عاشق دلدادگیم
عاشق پا به زمین بسته نبودن، پی آزادگیم
عاشق عمق سکوتم در عشق
درد از جان بربودم در عشق
من که عمری به طلب ساخته ام
عاقبت پای سجودم در عشق
راه پیدا شد و من زنده شدم
من که آزاده بدم بنده شدم
بنده ام بنده دلدار منم
آنکه شد یکسره با یار منم
بپذیرم، بپذیرم جانا
من که در عشقت اسیرم جانا
دستم از هر دو جهان کوتاه است
یاریت را مدریغم جانا
گر نبینی منم این بنده حقیر
در رهت پای نگیرم جانا
عشقم از من بپذیرا که تویی
تو همانا و همانا، جانا ...
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |